عطااله صالحی
چکیده
گاهی تجربه زنان، معجون تلخی از حاشیهنشینی، خشونت و سلطه فرهنگی است. برای مواجۀ اخلاقی با این وضعیت، یکی از رهیافتها برابری است، اما این مفهوم بهواسطۀ متنباز بودن، مدلول و مَرتَبت آن محمل منازعه است. برابری هم مفهومی توصیفی است و هم هنجاری، در هیئتِ یک مفهوم توصیفی، رابطهای است وصفی میان دو فرد که از برخی جهات همانند میباشند. ...
بیشتر
گاهی تجربه زنان، معجون تلخی از حاشیهنشینی، خشونت و سلطه فرهنگی است. برای مواجۀ اخلاقی با این وضعیت، یکی از رهیافتها برابری است، اما این مفهوم بهواسطۀ متنباز بودن، مدلول و مَرتَبت آن محمل منازعه است. برابری هم مفهومی توصیفی است و هم هنجاری، در هیئتِ یک مفهوم توصیفی، رابطهای است وصفی میان دو فرد که از برخی جهات همانند میباشند. در معنای هنجاری که به عالم اعتبار تعلق دارد و تجویز رفتار خاص با همه است، مرتبط است با درک ما از آنچه باید باشد و مبتنی است بر ارزش مورد پیگیری که غالباً «عدالت» است. در حقوق بینالملل، از میان سه گفتمان برابری (قابلیتها، حق و سرمایه انسانی) گفتمان حق در قالب قواعد اولیه حقوق بینالملل و از طریق معاهدات، عرف و رویه قضایی که منابع صوری این نظام حقوقی میباشند مورد شناسایی قرار گرفته است. اما نتوانسته در منابع واقعی حقوق بینالملل و قواعد ثانویه آن عینیت بیابد. در این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی برابری در جایگاه یک اصل کلی حقوقی، اشکال ماهوی، شکلی و تحولی آن و نسبت آن با مفاهیم تبعیض، تفاوت، عاملیت،توانمندسازی و جایگاه آن در میان قواعد اولیه و ثانویه حقوق بینالملل بررسی میشود.